سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تندخویى گونه‏اى دیوانگى است ، چرا که تندخو پشیمان شود و اگر پشیمان نشد دیوانگى او استوار بود . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 90 آبان 18 , ساعت 8:51 عصر

غدیر

حضرت پیغمبر در راه برگشت به مدینه به جایی که غدیرخم نامیده می‏شد رسید. همان جایی که قبایل عرب از هم جدا می‏شدند تا به منازل خود رهسپار گردند.

 

در اینجا یک آیه‏ی قرآن از آسمان نازل گشت: «ای پیغمبر، آنچه که از پروردگارت به تو نازل شده (به خلق) برسان، اگر نکنی پیغام او را نرسانده‏ای، خدا تو را از شرّ مردم، حفظ می‏کند که خدا گروه کافران را هدایت نمی‏کند.» (سوره‏ی 5، آیه‏ی 66)

 

از معنای آیه چنین استفاده می‏شود که قبلاً مأموریت مهمی بر عهده پیغمبر بوده ولکن از فتنه و شرارت مردم می‏ترسیده تا آن را آشکار سازد.

 

طبق فرمان پیغمبر آنها که جلو رفته بودند ناگزیر بودند برگشته منتظر قافله‏های عقبی باشند تا به آن مکان برسند.

 

وقتی که تمام زوّار دور هم جمع شدند، پیغمبر گرامی بالای منبری که از جهاز شتر ساخته بودند بالا رفتند و اول شروع کردند به حمد و ستایش حضرت باریتعالی و سپس فرمودند: «آیا من از آنچه که شما بر خود حق (اختیار) دارید من بیشتر اختیار ندارم؟»

 

این فرمایش دلالت دارد بر آیه‏ای از قرآن کریم که می‏گوید: «پیغمبر اختیار تام دارد بر مسلمین بیش از آنچه آنها بر خود دارند.» (سوره‏ی 33، آیه‏ی 5)

 

تمام حاضران گفتند: «صحیح است.»

 

سپس پیغمبر بازوی حضرت علی را گرفت و فرمود: «اینک حضرت علی، هر که را من صاحب اختیار هستم علی (ع) هم اختیاردار او است.» سپس او به درگاه خدا دعا کرد و چنین فرمود: «پروردگارا دوست باش با کسی که او را دوست دارد و دشمنی کن با کسی که با او دشمنی کند و دست یاری ده به کسی که او را یاری کند و خوار و ذلیل کن هر که او را حقیر شمارد.»

 

سپس اضافه فرمود: «من و علی از یک اصل و ریشه به وجود آمده‏ایم و سایر مردم از طبیعتهای مختلف خلق شده‏اند.»

 

بدین وسیله حضرت علی به عنوان جانشین پیغمبر معرفی شد و تمام حاضران که بیش از یک‏صد هزار نفر بودند با او بیعت کردند. مخصوصاً عمربن‏خطّاب بیش از دیگران خوشحالی می‏کرد و مرتباً می‏گفت: «به‏به، آفرین بر تو یا علی، تو صاحب اختیار من و هر مؤمن از زن و مرد هستی.»

 

بیش از سیصدوپنجاه نفر از دانشمندان بزرگ [1] (سنّی) این روایت را نقل کرده‏اند و بعضی از آنها کتابهای جداگانه‏ای (درباره‏ی این موضوع) نوشته‏اند.

 

وقتی که تشریفات به پایان رسید آیه‏ی دیگر از قرآن این چنین نازل شد: «آن کسانی که کافر شدند از دین شما نومید گشتند، از آنها نترسید و از من بترسید و از گناهان دوری کنید. دین را برای شما به کمال آوردم (تکمیل کردم) و نعمت خویش بر شما تمام نمودم و مسلمانی را دین شما انتخاب کردم.» (5-3)

 

تعدادی از دانشمندان را عقیده بر این است که این آیه موقعی که آیین حج در مکه تمام شد (در حضور پیغمبر) نازل گردید اما تعدادی از علمای [2] دیگر عقیده دارند که این آیه در روز غدیرخم بر پیغمبر گرامی وحی گردید تا خواست و اراده‏ی خدا را مبنی بر تعیین و نصب امام علی به عنوان پیشوای مسلمانان بعد از رحلت حضرت پیغمبر به مردم بفهماند.

 

به عقیده‏ی شیعیان، امامت (خلافت بعد از پیغمبر) مقامی است الهی (خدا تعیین می‏کند) و همان طور که پیغمبران توسط خدا از بین بهترین و داناترین مردم انتخاب می‏شوند، امام هم به همین طریق بایستی میان مردان پاک و معصوم انتخاب شوند.

 

او باید قادر باشد تا مسایل مبهم را روشن و سؤالات علمی را که برای بحث پیش کشیده می‏شود بدون اینکه در اشتباه افتد پاسخ گوید، زیرا امامت جز کامل کننده نبوت است. بنابراین خدا بهتر می‏داند چه کسی مرد این کار است.

 

روایتی که در بالا گفته شد و داستان کوتاه ذیل در اثبات خلافت بلافصل امام علی بعد از پیغمبر برای شیعیان دلایل قانع کننده‏ای می‏باشد.

 

روزی گدایی وارد مسجد پیغمبر شد و تقاضای کمک کرد. او درخواست خود را چند دفعه تکرار نمود اما کسی التفاتی در حق او نکرد. امام علی وقتی در رکوع نماز بود با انگشت دستش اشاره‏ای فرمود تا به گدا بگوید انگشتری را از انگشتش بیرون کشد. درست همان وقت یک آیه از قرآن نازل شد: «سرپرست و صاحب اختیار شما خدا و پیغمبر خدا است و مؤمنینی که مداومت به نماز می‏کنند و در آن حال که رکوع می‏گزارند زکات می‏دهند.» [3] .

 

××××××

 

پاورقی:1- امام فخرازی درکتاب مفاتیح الغیب- امام احمدثعلبی درکتاب کشف البیان- جلال الدین سیوطی درکتاب المنصور- حافظ ابونعیم اصفهانی درکتاب حلیه الاولیاء- امام احمدحنبل درکتاب مسندوبسیاری دیگر

 

2- حافظ ابونعیم حسکانی درکتاب شواهدالتنزیل-سبط ابن جوزی درکتاب خواص الامه- ابوسعید سجستانی درکتاب الولایه

 

3- امام فخررازی درتفسیرجلدسوم،ص431- ابواسحاق ثعلبی درکتاب کشف البیان- جارالله زمخشری درکتاب کشاف ،ج1،ص422- طبری درتفسیر،ج6،ص186وبسیاری دیگر



لیست کل یادداشت های این وبلاگ